در کشور ما نیز براساس آخرین آمار منتشر شده موارد ابتلا به اچ آی وی تا اول مردادماه امسال، ۲۸ هزار و ۳۵۷ مورد بوده است. بنابر گفته متولیان حوزه سلامت از موارد قابل تامل شیوع ابتلا به این عارضه از طریق رفتارهای پرخطر جنسی است، چنانکه آمارها حاکی از آن است که تقریبا 9/38 درصد از زنان مبتلا به ایدز در کشور از طریق رابطه جنسی غیرایمن، مبتلا شدهاند.
ضرورت تربیت جنسی در خانواده
دکتر علی محمد حسینپور، مسؤول کنترل و پیشگیری از ایدز و بیماریهای آمیزشی دانشگاه علوم پزشکی در این باره در گفت وگو با خبرنگار ما میگوید: در تمام جوامع شاهد بروز رفتارهای پر خطر هستیم، اما برخی کشورها با برنامه ریزی سعی کردهاند پیامدهای آن را تعدیل کرده، تبدیل به رفتارهای کم خطر نمایند و در واقع آثار این رفتارها را کنترل کنند. در کشور ما نیز اینگونه برنامهها قابل اجراست؛ زیرا از شیوههای اصولی کاهش این آسیبها آموزش تربیت جنسی و مهارتهای زندگی است که باید از خانواده و در سنین کودکی آغاز شود. البته مشروط بر اینکه والدین خود نیز آشنا به این آموزشها باشند و میان همسران در این زمینه تعامل مؤثر حاکم باشد.
وی ادامه میدهد: این آموزشها باید مستمر، دقیق و جزیی باشد. زیرا بسیاری از خانوادهها نمیدانند با استفاده از فناوریهای نوین چه باید بکنند؟ اگر فرزندشان روابطی با جنس مخالف داشت، چه واکنشی داشته باشند؟ چون اغلب والدین خود چنین آگاهی را ندارند. امروزه بسیاری از جوانان و نوجوانان به گروه همسالان خود نزدیک بوده و از طرف آنها الگوهای زندگی را میآموزند. از این رو برخی تصور میکنند، زندگی مدرن یعنی دوستیها و روابط متعدد و مختلف و زودهنگام. حتی گاه میپندارند از شاخصههای زندگی در کشورهای پیشرفته و مرفه وجود همین بیبند و باریهاست. حال آنکه در هر جامعهای اصول و قوانین مشخصی حکمفرماست. چنانکه در همین جوامع درباره رفتارهای پرخطر توصیه میشود تنها یک شریک جنسی داشته باشید و از وسایل مؤثر در سلامت باروری استفاده کنید.
افزایش رفتارهای پرخطر
این فعال در حوزه سلامت میافزاید: نکته دیگر اینکه الزاماً میان افزایش رفتارهای پرخطر و حتی آسیبهای اجتماعی با گسترش ایدز نمیتوان رابطه مستقیمی در نظر گرفت؛ زیرا در برخی کشورها آسیبهای اجتماعی فراوان است، اما با آموزش، این صدمات کنترل شده و شاهد رشد ایدز نیستیم. اما در جوامعی که زنان در سنین پایین وارد چرخه آسیبهای اجتماعی همانند تن فروشی میشوند، از آنجا که آموزش نمیبینند، ممکن است بیشتر در معرض خطر قرار گیرند و مبتلا شوند.
دکتر حسینپور با تأکید بر اینکه مشکل اصلی ما اچ آی وی نیست، بلکه اعتیاد و بیماریهای همراه با اچ آی وی همانند هپاتیت است، ادامه میدهد: از آنجا که ما در مسیر ترانزیت مواد مخدر هستیم، مصرف الکل نیز مشهود است. این مواد سبب میشود رفتارهای پرخطر افزایش یابد؛ زیرا توان کنترل بر رفتارها را از مصرف کننده میگیرد. البته در کشور ما وضعیت ابتلا به اچ آی وی بحرانی نیست، اما ابتلا از طریق رفتارهای پرخطر جنسی قابل تأمل است.
وی میگوید: به هرحال اچ آی وی یک بیماری است و افراد متعدد همانند کادر پزشکی، کودکان و ... مبتلا میشوند، از این رو ابتلا به اچآیوی به طور قطع مساوی با جرم و جنایت و خطر نیست. البته اگر برنامه ریزی مؤثری نداشته باشیم، این بیماری میتواند رشد داشته باشد. بنابراین باید در کنار برنامه ریزیهای اصولی و زیر بنایی به منظور پیشگیری از گسترش ابتلا به این عارضه به برنامههای کوتاه مدت و مقطعی نیز توجه داشت.
تحصیلکردههایی که اچآیوی گرفتند
حسین پور اضافه میکند: امروز دیگر ما مشکلی با اچ آی وی نداریم، بلکه مسأله قابل تأمل پیشینه و پس زمینه این عارضه است؛ زیرا درصدی از این افراد همراه با مشکلات دیگر، حال به اچ آی وی نیز مبتلا شدهاند. اینجاست که دیگران تصور میکنند، این بیماری حاصل رفتارهای پرخطر و آسیبهاست، در حالی که ما افراد متخصص و تحصیلکردهای داریم که به گونههای مختلف مبتلا شدهاند بدون آنکه نقشی در آسیبها داشته باشند. چنانکه شاهدیم آمارها و ارقام مبتلایان نیز دگرگون شده، برای مثال پیش از این یک درصد موارد شناسایی شده کودکان از طریق مادرزادی بوده، اما درحال حاضر این رقم به بیش از سه درصد رسیده است. مبتلایان خردسال نیازمند پذیرش بیشتر هستند و باید مانند دیگر کودکان با آنها برخورد شود؛ زیرا اچآیوی بیماری است که براساس معاشرتهای عادی گسترش پیدا نمیکند. در صورت ورود به مرحله علامت دار باید حمایتهای درمانی و مالی شود.
دردی که نباید سهم او میشد
چند سال پیش مبتلایان از رودررو شدن و گفت وگو درباره مشکلاتشان هراس داشتند، اما این وضعیت کمی تغییر کرده است. «نسیم» زن جوانی است که با وجود ابتلا به اچ آی وی سعی دارد مشکلات همدردهایش را کاهش دهد. او درباره نحوه مبتلا شدن خود میگوید: بیماری را از مادرم گرفتهام و او نیز به واسطه پدرم مبتلا شده است. پدرم متخصص فنی بوده و در دهه ۷۰ برای انجام پروژهای به خارج از کشور سفر کرد. آنجا بیمار شده و تحت مداوا قرارگرفته، ولی در این میان آلوده به ویروس اچ آی وی شده و بعد از بازگشت به دلیل ناآشنا بودن و تأخیر در درمان فوت میکند. با مشخص شدن علت فوت پدرم، خانواده مادری و پدری ما را طرد کردند.
وی ادامه میدهد: مادرم هم که مبتلا شده بود، این بیماری را پنهان میکرد. برای همین به شهرستان رفتیم. سال ۸۶ مادرم دچار بیماری زنانه شد و در کنار آن نیز مشکلات ابتلا به اچ آی وی نیز جدیتر ظاهر شد. او که همچنان درصدد پنهان کردن بیماریاش بود، به چندین پزشک مراجعه کرد و سرانجام یکی از پزشکان مسأله را دریافت.
به این ترتیب شبی که قرار بود فردای آن جراحی شود، او را ایزوله کردند و بدون اینکه جراحی شود و فردایش ترخیص شد. سپس من هم همراه مادرم به مرکز مشاوره پزشکی رفتم و چند آزمایش دادم. بعد از مدتی هم مادرم فوت کرد. به این ترتیب چون تنها شده بودم به یکی از مراکز بهزیستی منتقل شدم. با گذشت سه ماه متوجه بیماری من شدند و مرا از دیگران جدا کردند و بعد هم به مرکزی دیگر سپرده شدم.
وی میگوید: از مشکلات اساسی ما تنگناهای روحی و روانی و انگ و تبعیض است. چنانکه مدتی پیش من دندان درد داشتم و به چندین دندان پزشکی مراجعه کردم، اما موفق نشدم. آنها میگفتند: امکاناتی برای استریل پیشرفته ندارند.
نسیم با اشاره به اینکه کودکان بیگناهی به این عارضه مبتلا میشوند، میگوید: وجود نهادهای غیردولتی همانند باشگاه مثبت در روحیه مبتلایان مؤثر است؛ زیرا گرچه اطلاعات بیشتر شده و ارتباط مردم با مبتلایان بهبود پیدا کرده، اما هنوز هم هراس از این بیماری و مبتلایان آن وجود دارد. همچنین در صورت تعامل و ارتباط مبتلایان با یکدیگر به لحاظ روحی و در بهبود روند درمان مؤثر است.
نظر شما